دانش ریاضی

ریاضیات راه توسعه

دانش ریاضی

ریاضیات راه توسعه

استاد محمد علی بهمنی



مرگ هم به تساوی تقسیم نمی شود


عجبا ! هیچ کس هنوز


به سهم کم اش از مرگ


                        اعتراض نکرده است


*


خیلی ها سهم بیشتری از مرگ نصیب شان می شود


کودک بودم که درسینما


مردی ازاسب افتاد و


آنقدر روی زمین کشیده شد که :


گریه چشم هایم را بست


بعد ها دانستم


 افتادن از اسب گریه ندارد  


خیلی ها از اصل می افتند و می میرند




 

تعداد ،


صورت مسأله را تغییر نمی دهد


حدس بزن


چند بار گفته ایم و شنیده نشده ایم


چند بار شنیده ایم و


                       باورمان نشده است


چند بار ...


پدرم می گفت :


پدر بزرگ ات ، دوستت دارم را


یک بارهم به زبان نیاورد


مادر بزرگ ات اما


یک قرن با اوعاشقی کرد




 

 

غزل در نزد من هر چند جان شعر ایرانی ست


تغزل در چنین ایام اما راوی ما نیست


 


 


تغزل لهجه ی عشق است و با هر گویشی  زیباست


بدا ، در باورم ، اینک ، صدای عشق زیبا نیست


 


 


ندیدی ، یا نه ؟ بر تصویر ها دیدی ، مباد اما –


ببینی او که روزی هم خروش ات بود حالا نیست


 


 


ببینی رو برویت ایستاده با نگاهی گنگ 


و در پشت نقابش هیچ ازآن ایام پیدا نیست


 


 


وَ تو شک کرده ای بر دیده ات در خویش می گویی –


زبانم لال ، آیا اوست ؟ آیا هست ؟ آیا نیست ؟


 


 


و شاید او هم از خود پرسش بی پاسخی دارد


برایش فرصت تحلیل این ناگفتنی ها نیست


 


 


مبادا ، یا نه – هر چه بادا باد ، فرقش چیست ؟


زمان شرمساری ، چشم ها وقتی که بینا نیست


 


*


 


غزل می ماند و وقت تغزل می رسد ، حیفا


نگاهی که برایش فرصت دیدار فردا نیست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد